جستجو در بین ۱۲ پست در تمام پستها وبلاگ
- آخرین پستهای وبلاگ

۱۶
تیر
عاشورا، پیامش را نه از راه شمشیر، که از مسیر انتخاب منتقل کرد. انتخابِ ایستادن در سوی روشن تاریخ، حتی اگر آن سو پر از شمشیر باشد. و همین است که آن روز، از دل مرگ، زندگی زاییده شد؛ از خاک، افق؛ از خون، نور.

۱۶
تیر
وقتی نخستین پاکبان، پیش از طلوع آفتاب، با صدای جارو، خیابان را از خواب بیدار میکند؛ وقتی کارگر فضای سبز، زیر آفتاب داغ تیرماه، بیوقفه آبیاری میکند؛ وقتی مدیر اجرایی تا نیمهشب پای پروژه آسفالت باقی میماند؛ و وقتی آتشنشان در دل بحران، جان خود را سپر شهر میکند… در تمام این لحظات، معنای واقعی «مدیریت شهری» جاریست، بیآنکه اغلب دیده شود.

۱۴
خرداد
چهاردهم خرداد که از راه میرسد، ذهنم ناخودآگاه به گذشته میرود.
نه به خاطرهای روشن و واضح—چون آن روزها که امام از میان ما رفت، من فقط یک کودک بودم.
اما آن غم، آن بغضی که در چهرهی پدر و مادرم نشسته بود، در ذهن کودکیام حک شد.
بیآنکه معنای سیاست را بدانم، یا مفاهیم بزرگی مثل «انقلاب» و «رهبری» را درک کنم، فقط حس میکردم اتفاقی بزرگ افتاده.
کوچهها آرام بودند، صدای رادیو با لحنی دیگر پخش میشد، و پدر، ساکتتر از همیشه، به نقطهای خیره مانده بود.

۷
خرداد
هر بار که تقویم به سوم خرداد میرسد، ذهنم بیاختیار به گذشتهای دور پرتاب میشود؛ به روزهایی که شهروندان این سرزمین، هر صبح با صدای آژیر، هر شب با نگرانی از بیبرقی و بیخبری، و هر لحظه با دلشورهای عمیق از «چه خواهد شد»، زیست میکردند. و در همین روزها، درست در دل تاریکی، چیزی روشن شد که نه صرفاً یک شهر، بلکه شأن یک ملت را بازگرداند: خرمشهر آزاد شد.

۷
خرداد
در تقویم رسمی، دوازدهم اردیبهشت تنها یک تاریخ نیست؛ فرصتیست برای مکث، برای اندیشیدن به کسانی که در هیاهوی بیوقفهی جهان امروز، با آرامش و صبوری، سنگبنای فردا را میسازند؛ یعنی معلمان. اما این مکث، اگر تنها به تبریکهای تکراری و گل و شیرینی خلاصه شود، نه شأن معلم را ادا کردهایم و نه حق آینده را.

۵
خرداد
نخستین نشست مدیران ارتباطات شهرداریهای کشور «نما» با حضور حضرتی رئیس شورای اطلاعرسانی دولت، نصرتی معاون وزیر کشور و رئیس سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور، جعفرزاده رئیس و مدیرکل حوزه ریاست و روابط عمومی سازمان شهرداریها و دهیاری های کشور، محمدخانی رئیس مرکز ارتباطات و امور بینالملل شهرداری تهران و جمعی از مدیران شهری برگزار شد.

۲
خرداد
در دیدار پایانی مسابقات والیبال کارگران غرب خراسان رضوی که شب گذشته بین تیمهای سازمان فرهنگی، اجتماعی و ورزشی شهرداری سبزوار و دانشگاه فرهنگیان در سالن حجاب برگزار شد، تیم شهرداری با شکست مقابل رقیب خود به عنوان نایب قهرمانی این دوره از مسابقات رسید.

۱۲
اردیبهشت
نشست شورای معاونین و مدیران شهرداری سبزوار با حضور میثم حسینآبادی شهردار برگزار شد و در این جلسه اجرای طرح یکشنبههای خدمت علوی مورد بررسی قرار گرفت.

۱۹
فروردین
در این دیدار، شهردار سبزوار بدون واسطه درخواستها و مشکلات شهروندان را بررسی کرد و دستورات لازم به منظور تسریع در رسیدگی به مدیران زیرمجموعه داده شد.

۹
فروردین
جلسه هماهنگی بزرگداشت پدر شعر انقلاب استاد حمید سبزواری با حضور قربانی معاون استاندار و فرماندار ویژه شهرستان سبزوار، میثم حسینآبادی شهردار، نمایندگان دستگاههای اجرایی و مدیران شهری برگزار شد.

۸
فروردین
بهرام بکایی مدیرعامل شرکت همیار سازه توس وابسته به سازمان همیاری شهرداریهای خراسان رضوی به همراه معاون فنی و کارشناسان شرکت با میثم حسینآبادی شهردار سبزوار دیدار و گفتوگو کرد.

۶
فروردین
کشور ما این روزها با مشکلاتی در تأمین انرژی مواجهه و برق خونهها به خاطر ناترازی انرژی گاهی قطع میشه.
در این شرایط، بعضی از اصناف و کسبوکارها تصمیم گرفتن پایههای نوری تزئینی پرمصرف نصب کنن که علاوه بر اینکه مصرف انرژی رو بالا میبره، به دلیل استفاده از متریال فلزی و عدم رعایت استانداردهای لازم، ممکنه خطراتی برای شهروندان به همراه داشته باشه.
عاشورا، پیامش را نه از راه شمشیر، که از مسیر انتخاب منتقل کرد. انتخابِ ایستادن در سوی روشن تاریخ، حتی اگر آن سو پر از شمشیر باشد. و همین است که آن روز، از دل مرگ، زندگی زاییده شد؛ از خاک، افق؛ از خون، نور.
وقتی نخستین پاکبان، پیش از طلوع آفتاب، با صدای جارو، خیابان را از خواب بیدار میکند؛ وقتی کارگر فضای سبز، زیر آفتاب داغ تیرماه، بیوقفه آبیاری میکند؛ وقتی مدیر اجرایی تا نیمهشب پای پروژه آسفالت باقی میماند؛ و وقتی آتشنشان در دل بحران، جان خود را سپر شهر میکند… در تمام این لحظات، معنای واقعی «مدیریت شهری» جاریست، بیآنکه اغلب دیده شود.
چهاردهم خرداد که از راه میرسد، ذهنم ناخودآگاه به گذشته میرود.
نه به خاطرهای روشن و واضح—چون آن روزها که امام از میان ما رفت، من فقط یک کودک بودم.
اما آن غم، آن بغضی که در چهرهی پدر و مادرم نشسته بود، در ذهن کودکیام حک شد.
بیآنکه معنای سیاست را بدانم، یا مفاهیم بزرگی مثل «انقلاب» و «رهبری» را درک کنم، فقط حس میکردم اتفاقی بزرگ افتاده.
کوچهها آرام بودند، صدای رادیو با لحنی دیگر پخش میشد، و پدر، ساکتتر از همیشه، به نقطهای خیره مانده بود.
پست بیشتری برای نمایش وجود ندارد.
از اولین تجربه مدیریت تاکنون
کوتاه، جامع و شنیدنی از فراز و نشیبهای زندگی شخصی و کاری میثم حسینآبادی شهردار سبزوار
